تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

  پس از صرف غذا بیل گیتس به عنوان انعام پنج دلار به گارسون داد.
  گیتس وقتی دید گارسون از این کار او تعجب کرده از وی پرسید: چیزی شده؟
  گارسون در جواب گفت: متعجبم از این که پسر شما سر همین میز به گارسون دیگری پانصد دلار انعام داد ولی پدرش که ثروتمندترین مرد دنیاست فقط پنج دلار انعام میدهد.
 گیتس با تبسم گفت: او پسر ثروتمندترین مرد دنیاست... اما من پسر یک هیزم شکن هستم.
 
 نکته:
 هیچگاه گذشته خود را فراموش نکنید چون بهترین آموزگار شماست.
 
 


تاريخ : پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

 
سولماز
برنده رقص "تی وی پرشیا" در بدو ورود به ایران دستگیر و به زندان منتقل شد 
 
 
بقیه در ادامه مطلب... 
خب شد شرکت نکردما...
 
 


ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

بعضی زخم ها هست

که هر روز باید روشونو باز کنی

و نمک بپاشی

تا یادت نره سراغ بعضی آدمها نباید رفت...

نباید...



تاريخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh
 
من سرم توي كار خودم بود ...
طنز تصویری / قصه عشق يك مرد جوان
 
 
 
 
بعد يه روز يه نفر رو ديدم ...
طنز تصویری / قصه عشق يك مرد جوان
 
 
 

اگه میخواهید بدونید آخرش چی میشه  ادامه مطلب....

 



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:پ نه پ, | | نویسنده : atiyeh

 

کلی پ نه پ براتون گذاشتم حالشو ببرید....

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

No matter what bad things happen to you  
but Keep A Smile on your face..
PLEASE KEEP SMILE
Because you look beautiful when smile.
 
فرقی نمی کنه که چه سنی داری
سعی کن همیشه لبخند بر لبانت باشد
زیرا با لبخند زیباتری...

 



تاريخ : سه شنبه 26 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

داستان مردی که هرگز نمی شناختم شنیدم

حتما خواست خدا بود...

او رئیس امنیت در یک شرکت در برج های دوقلو بود.از حادثه برج گفت و اینکه چگونه بعضی از افراد جان سالم به در بردند دلایل زنده ماندن این افراد اتفاقی بیش نبود...

مدیر شرکت بخاطر پسرش که مهد کودکشان شروع شده بود آن روز دیر رسید.....شخص دیگر بخاطر اینکه نوبتش بود کیک بیاره دیر رسید...و جالبتر کسی بود که آن روز کفش قرمز پوشیده بود اما مسافت زیادی را تا محل کار طی میکند و به خاطر کفش های نو پاهایش تاول میزند جلوی داروخانه می ایستد تا چسب زخم بخرد و به همین خاطر زنده میماند...

از اون روز به بعد:

              وفتی تو ترافیک گیر میکنم..

                                               برمیگردم تا تلفن رو جواب بدم...

                                                                                         و همه چیزای کوچک ناراحت کننده...

با خود فکر میکنم اینجا دقیقا همان جاییست که خدا خواسته من در آن لحظه در آنجا باشم



تاريخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

سينما يعني پردیس سینمایی و موزه سینما و سینماتک و از این حرفا.. !
سینما یعنی لاله زار.. !
سينما يعني بوي تخمه و سيگار و كالباس مارتادلا و خيارشور.. !
يعني کانادا درای زرد كه يه نفس قلپ قلپ مي ري بالا و تموم که مي شه يه نفس فاتحانه مي كشي..!
سينما يعني فردين، یعنی ناصر، یعنی بیک، یعنی بهروز.. !
سينما يعني كندو، يعني قيصر، یعنی سلطان قلب ها، یعنی گوزن ها.. !
سينما يعني سه تا سیانس پشت سر هم ديدن يه فيلم با يه بیليط.. !
 
آره داداش!


تاريخ : یک شنبه 24 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

مردى در مدینه زندگى می کرد که کارش دزدى بود، ولى بروز نمى‏داد. شب‏ها دزدى مى‏کرد و صبح قیافه ظاهرالصلاحى داشت. نیمه شب، از دیوار خانه‏اى بالا رفت. چهار اتاق خانه پر از اسباب زندگى بود و زن سى ساله تنهایى هم در آن زندگى مى‏کرد. با خودش گفت: امشب، سفره ما دو برابر شد. هم خانه را مى‏بریم و هم صاحبخانه را!
در این فکرها بود که یکى از آن برق‏هاى الهى به او زد و یک لحظه قیامت خود را مرور کرد: کدام شب هم دزدى کردم و هم به ناموس‏ مردم دست دراز کردم؟ در قیامت که فریادرسى نیست، اگر خدا مرا محاکمه کند چه جوابى بدهم؟
با این فکر، از دیوار پایین آمد و گفت: مولاى من! من هر شب به دزدى رفتم و مال مردم را بردم، اما امشب تو فکر مرا بردى! با این حال، خیلى به او سخت گذشت و تا صبح قیافه آن زن در نظرش مجسم مى‏شد.
صبح به مسجد آمد. مردم به پیامبر گفتند: یا رسول اللَّه، خانمى با شما کار دارد. فرمود تا داخل مسجد بیاید.
زن گفت: پدر و مادرم مرده‏اند. خانه‏اى دارم با چند اتاق پر از اسباب زندگى، اما شوهرم هم مرده است.
دیشب شبحى روى دیوار دیدم. نمى‏دانم خیالاتى شده‏ام یا کسى مى‏خواست دزدى کند. لطفاً درد مرا درمان کنید! پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، فرمود: مشکلت چیست؟ گفت: امشب مى‏ترسم در آن خانه تنها باشم. اگر کسى زن ندارد، مرا براى او عقد کنید! پیامبر رو به جمعیّت کرد و آن دزد را دید. از او پرسید: زن دارى؟ گفت:
نه! فرمود: پول دارى عروسى کنى؟ زن گفت: آقا، پول نمى‏خواهم. همین طور خوب است. فرمود: آقا، این خانم را می خواهى؟ آماده‏اى او را برایت عقد کنم؟ گفت: هر چه شما بفرمایید! پیامبر عقد را جارى کردند و فرمودند: معطل نشو! دست خانمت را بگیر و برو!

با هم به منزل رفتند. دزد نگاهى به اتاق‏ها کرد و در حالى که چشمانش از گریه سرخ شده بود گفت:خانم، آن دزد دیشبى من بودم. براى رضاى خدا از شما گذشتم و خدا این‏گونه به من مرحمت فرمود...

 



تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

خدا می بیند و می پوشاند...مردم نمی بینند و فریاد میزنند!!!!

کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد..

به یاد داشته باش که گاه به دست نیاوردن آنچه می خواهی شگفت آورترین شانس توست...

چه غصه هایی که به خاطر اتفاقات بدی که در زندگی مان پیش نیامد خوردیم...!!!!

امید همیشه وجود دارد...این ما هستیم که تصمیم میگیریم با آن زندگی کنیم یا بدون آن...!!!

اندیشه کردن به این که چه بگویم؟ بهتر از پشیمانی از این که چرا گفتم؟!

آدمیزاد وقتی پیر میشود دو چیز در او جوان میشود...حرص مال و حرص عمر!!!

برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن حمله نکن بلکه بد ازش دفاع کن!!!

 

 



تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

دختربازي يعني دختربازياي امروزي.. !
كه زرتي يه تلفن ميدن فرداشم تو كافي شاپ قرار.. !
دختر بازي يعني سه ماه آزگار دنبال دختره از مدرسه بري تاخونه.. !
يعني اگه يه بار دختره نیگات كنه ذوق مرگ بشي.. !
يعني شيش ماه اين پا اون پا كني تا يه نامه بهش بدي.. !
يعني وقتي كه جوابتو ميده بپري هوا از خوشي.. !
دختربازي يعني اگه كسي به دوس دخترت چپ نيگا كرد، پاي چشمش بادمجون بكاري،!!!
بدون هراس از پنجه بكس و چاقو ضامندارش.. !
يعني عشق داری خونت بريزه برا رفيقت.. ، برا دوستت.. ، برا عشقت.. !
 
آره داداش.. !
 


تاريخ : شنبه 23 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 
چند روز پیش برای عوض کردن روغن ماشینم به مکانیکی رفته بودم که دختر خانومی 27-26 ساله با کبکبه و دبدبه وارد شد و به مکانیک گفت :ببخشید آقا یه 710 میخواستم میشه لطف کنین بدین؟؟
مکانیک گفت :710 تا چی؟؟
دختر خانوم گفت : 710 تا هیچ چی؟‍!! ..710 ماشین من گم شده ..اگه میشه یه دونه بدین !!مکانیک گفت : 710؟؟؟ حالا این 710 چی هست ؟؟
دختر خانوم که عصبانی شده بود گفت : آقا مگه من باهات شوخی دارم میگم یه 710 بده ...چون خانومم فکر میکنی حالیم نیست نه خوبم حالیمه. !!!!!!!!!
مکانیک بیچاره گفت :خدا شاهده خانوم جسارت نکردم .. ولی من نمیدونم شما چیو میگین؟؟
دختره که فکر می کرد یارو داره جلو من دستش می ندازه گفت : بابا جون عجب مکانیک بی عرضه ای هستی تو ..همونی که وسط موتور ماشینه
..کارش نمیدونم چیه ولی همه ماشین خارجی ها دارن این قطعه رو .. مال منم همیشه بوده ...حالا من گمش کردم و یکی لازم دارم!!
مکانیکه که کلافه شده بود یه کاغذ داد به خانومه و گفت میشه شکل این قطعه رو بکشی این جا؟؟
دختر خانوم هم با کلی ژست انگار که الان داوینچی می خواد مونالیزا رو بکشه یه دایره کشید و وسط اون نوشت 710 مکانیک یه نیگاهی به شاهکار نقاشی انداخت و یه نگاهی هم به موتور ماشین من که درش باز بود کرد و گفت خانوم این قطعه رو که میگین تو این ماشین هم هست؟؟ دختر خانوم باخوشحالی جیغی کشید وگفت آره اوناش...!!!! میدونین چی رو نشون داد؟؟.........
این رو............ ..
عکسش رو گذاشتم ببینین!!

برای این که متوجه عکس بشو ید باید 180 درجه بچرخانیدش


v4sx3a7ji13e87mww0aa.jpg



این یه ایمبل بود که براتون گذاشتم...من که کلی خندیدم

 

 



تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : nushin

سلام به همه ی دوستان خوب ما

اومدم بهتون بگم که فردا تولد سلطان پاپ ایران یعنی محسن یگانه هستش

تولد این افتخار بزرگ کشورمون رو به همگی تبریک عرض میکنیم......



تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

سخنراني "ونه گات" مراسم فارغ التحصيلي دانشگاه MIT سال 1997
 
 

این مطلب رو حتما تا آخر بخوانید...

برای دوستانتان هم ارسال کنید...

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

چهار شمع به سادگی می سوختند و در محیط آرامی صدای صحبت آنها به گوش می رسید

شمع اول گفت: من شمع صلح و آرامش هستم اما هیچ کس نمی تواند شعله مرا روشن نگه دارد من باور دارم که به زودی میمیرم....شمع صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد

شمع دوم گفت: من شمع ایمان هستم.برای بیشتر ادم ها دیگر در زندگی ضروری نیستم .پس دلیلی وجود ندارد که روشن بمونم...سپس با وزش نسیمی ملایم خاموش شد

شمع سوم با ناراحتی گفت:من شمع عشق هستم ولی دیگر توانایی ان را ندارم که بیشتر از این روشن بمانم انسانها مرا در حاشه زندگی شان قرار داده اند و اهمیت مرا درک نمیکنند آنها حتی فراموش کرده اند به کسانیکه دوستشان دارد باید عشق بورزند....طولی نکشید که شمع عشق خاموش شد

ناگهان....

کودکی وارد اتاق شد و سه شمع خاموش را دید ...چرا شما خاموش شدید؟شما یاید تا آخر روشن می ماندید وشروع کرد به گریه کردن

آنگاه شمع چهارم گفت: نگران نباش تا زمانیکه شعله ی من روشن است میتوانی بقیه شمع ها را روشن کنی چون من شمع امید هستم...

کودک با چشمانی که اشک شوق درآن می درخشید شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد...

هیچ وقت در زندگیتون  آرامش.ایمان.عشق. امید را فراموش نکنید 



تاريخ : پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

میدونید شباهتشون تو چیه؟؟؟

جفتشون وقتی می خندن تا هیپوفیزشون معلومه

(توضح:این خانمه از اردن هستند)

آپلود



تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

clip_image001.....www.eternal.loxblog.com.....jpg

 

باز نزدیک امتحانای دانشگاه شد..!!!

ترم پیش رو در ماشین حسابم کلی تقلب نوشتم مراقبمون ازم گرفت !!این ترم چی کار کنم؟؟

 



تاريخ : چهار شنبه 20 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

۱-به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می ترسند تا از مرگ.
۲- حلزون می تواند سه سال بخوابد.
۳- اگر جمعیت چین در یک صف مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ وقت تمام نخواهد شد.
۴- خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال ۱۹۸۷ توانست ۴۰ هزار دلار صرفه جویی کند.
۵- ملت آمریکا بطور میانگین روزانه ۷۳ هزار مترمربع پیتزا می خورند.
۶- چشم های شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
۷- پروانه ها با پاهایشان می چشند.
۸- گربه ها می توانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند. در حالیکه سگ ها کمتر از ده صدا.
۹- تعداد چینی هایی که انگلیسی بلدند; از تعداد آمریکایی هایی که انگلیسی بلدند! بیشتر است.
۱۰- فیل ها تنها حیواناتی هستند که نمی توانند بپرند.
۱۱- هربار که یک تمبر را زبان می زنید، ۱/۱۰ کالری انرژی مصرف می کنید.
۱۲- تمام خرس های قطبی، چپ دست هستند.
۱۳- اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می شود.
۱۴- اگر بصورت مداوم ۸ سال و ۷ ماه و ۶ روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک فنجان قهوه را تولید کرده اید.
۱۵- کوتاهترین جنگ در تاریخ ۱۸۹۶ بین نازی ها و انگلستان رخ داد که ۳۸ دقیقه طول کشید.
۱۶- هر تکه کاغذ را نمی توان بیش از ۹ بار تا کرد.
۱۷- چشم های ما از بدو تولد همین اندازه بوده اند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچ وقت نمی تواند متوقف شود.
۱۸- در هرم خئوپوس در مصر که ۲۶۰۰ سال قبل از میلاد ساخته شده است. به اندازه ای سنگ بکار رفته که می توان با آن دیواری آجری به ارتفاع ۵۰ سانتی متر دور دنیا ساخت.
۱۹- .I am کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی است.
۲۰- اگر تمام رگ های خونی را دریک خط بگذاریم، تقریبا به اندازه ی فاصله زمین تا ماه است

                                                                                         میدونم نمی دونستید...

 



تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

9njsbue92putf58fq3ep.jpg

 

 



تاريخ : سه شنبه 19 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس روز مادر,اس ام اس روز مادر اردیبهشت 91, | | نویسنده : atiyeh

 

عنکبوتهای ماده بعد از جفتگیری نرهای خود را میخورند...آنها تنها موجوداتی هستند که فهمیده اند شوهر اصلا به درد نمیخوره !!پیشاپیش روز زن مبارک

آلمانی ها معتقدند:اگه یه طاوس داشته باشی که برات ناز کنه...یه تمساح که برات اشک بریزه و یه روباه که گولت بزنه....دیگه احتیاجی به زن نداری!!!.>>پیشاپیش روز زن مبارک<<

و خدا زن را نمک آفرید تا مرد را از گندیدگی نجات دهد..!! 

 

بقیه اش  ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

 در شهري در آمريكا، آرايشگري زندگي مي‌كرد كه سالهابچه‌دار نمي‌شد. او نذر كرد كه اگر بچه‌دار شود، تا يك ماه سر همه مشتريان را بهرايگان اصلاح كند. بالاخره خدا خواست و او بچه‌دار شد! روز اول يك شيريني فروش واردمغازه شد. پس از پايان كار، هنگامي كه قناد خواست پول بدهد، آرايشگر ماجرا را به اوگفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك جعبه بزرگ شيريني ويك كارت تبريك و تشكر از طرف قناد دم در بود. روز دوم يك گل فروش به او مراجعه كردو هنگامي كه خواست حساب كند، آرايشگر ماجرا را به او گفت. فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، يك دسته گل بزرگ و يك كارت تبريك و تشكر از طرفگل فروش دم در بود. روز سوم يك مهندس ايراني به او مراجعه كرد. در پايان آرايشگرماجرا را به او گفت و از گرفتن پول امتناع كرد. حدس بزنيد فرداي آن روز وقتي آرايشگر خواست مغازه‌اش را باز كند، با چه منظره‌اي روبرو شد؟ فكركنيد. شما هم يك ايراني هستيد... . . . . . .
چهل تا ايراني، همه سوار بر ماشین آخرين مدل، دم درسلماني صف كشيده بودند و غر مي‌زدند كه پس چرا اين مردك حمال الاغ مغازه‌اش را بازنميكنه
 
 
نظر فراموش نشه..


تاريخ : یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس,اس ام اس اردیبهشت 91, | | نویسنده : atiyeh

 

 

یه چندتا اس ام اس براتون گذاشتم ....

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : nushin

   10 سخنـان بـزرگان جـهان در مورد "موفـقیـت"

                                                              

 



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

 

 

آرامش چیست؟

نگاه به گذشته و شکر خدا

نگاه به آینده واعتماد به خدا

نگاه به اطراف و جستجوی خدا

نگاه به درون و دیدن خدا

 



تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

روزی حضرت سلیمان در کنار دریایی نشسته بود نگاهش به مورچه ای افتاد که....

باز هم یه مطلب جالب حتما بخونیدش

ادامه مطلب...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس,اس ام اس اردیبهشت 91, | | نویسنده : atiyeh

 

الهی از فکر تو بیرون نرود فکرو خیالم...نکند فرقی به حالم...چه برانی ....چه بخوانی..چه به اوجم برسانی...چه به خاکم بکشانی..

گاهی ارزش یک لحظه رو وقتی می فهمی که واست تبدیل شده به خاطره...

هیچ وقت عشق رو از کسی گدایی نکن...چون عشق واقعی حاصل تمنای دو قلبه نه یکی...

همیشه حرارت لازم نیست...گاهی از سردی یه نگاه میتوان "آتش" گرفت

فیزیک خیلی آسون تر میشد .....اگه به جای سیب درخت سیب روی سر نیوتون می افتاد!!!!

سکوتم را به باران هدیه کردم/تمام زندگی را گریه کردم/نبودی در فراق شانه هایت /به هر خاکی رسیدم تکیه کردم

آرزو می کنم هیچ راه نجاتی نداشته باشی وقتی غرق در خوشبختی هستی...

در عجبم از زنان که از خدا به این بزرگی فقط یه شوهر میخواهند و از شوهر به این درماندگی تمام دنیا را...!!!(شکسپیر)

می فرستم این پیامک را به دوست/او که صد خصلت زیبا در اوست/با مرام و با صداقت و با ادب/ای پیامک صورت او را ببوس

با سلام شما در مغازه قصابی دیده شده اید که بیانگرتمکن مالی شماست.....لذا جهت انصراف از گرفتن یارانه ها به سایتrefahi.irمراجعه کنید

شکسپیر میگه:وقتی زنت گریه میکنه میخواهد خرت کنه....وقتی میخنده خرت کرده...

دنیایم را به لبخندت میبخشم...هراسی نیست.....تو شاد باش دنیا از آن من است



تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : nushin

همه ما دوست داریم باور کنیم که نزدیکان مان آدم‌هایی متعادل، شاد و دارای ذهنی سالم هستند اما بارها پیش آمده که متوجه شدیم واقعیت غیر از این است. تصور کنید یکی از بهترین روزهای زندگی تان را آغاز کرده اید و خدا را برای همه زیبایی‌ها و نعمت‌هایش شکر می‌کنید که ناگهان رویارویی با یکی از آشنایان بلافاصله شما را از عرش به زیر می‌آورد. حتی اگر انسانی خوشبین و مثبت باشید، در کنار چنین اشخاصی منفی خواهید شد. از بدترین نوع شخصیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد که باید از آنها دوری کرد:

● خودشیفته ‌ها
این افراد شدیدا حس خودبزرگ بینی دارند و چنین می‌پندارند که دنیا گرد آنها می‌چرخد. این افراد مانند کنترل گرها موذی و حیله گر نیستند و تا حدی آشکار خواسته‌های خود را بیان می‌کنند. گاهی به نظر می‌رسد باید به آنها گفت: "فقط خودت مهم نیستی که!" این افراد فقط خواسته‌های خود را در نظر می‌گیرند و نیازهای شما به باد فراموشی گرفته می‌شود. در این رابطه شما احساس یاس و سرخوردگی پیدا می‌کنید. آنها چنان انرژی شما را صرف خواسته‌ها و امیال خود می‌کنند که دیگر چیزی برای خودتان باقی نمی‌ماند.

● منفی گراها
این دسته قادر به درک خوبی‌ها و شادی‌ها نیستند. اگر به آنها بگویید که امروز روز بسیار قشنگی است حتما از اتفاق ناگوار قریب الوقوعی خبر می‌دهند؛ اگر از موفقیت امتحان میان ترم خود خبر دهید، در مقابل از سختی امتحانات نهایی به شما هشدار می‌دهند. آنها شادی را نابود می‌کنند. دید مثبت شما به زندگی جای خود را به بدبینی و منفی بافی می‌دهد. قبل از آنکه متوجه شوید، منفی گرایی در ذهن و روح شما جایگزین شده و همه شادی‌ها پشت شیشه‌های خاکستری پنهان می‌شود

● افرادی که همیشه در مورد دیگران قضاوت می‌کنند
مواردی که شما زیبا و دلفریب می‌بینید، به نظر این افراد عجیب و غیرجذاب است. اگر شما نظر جدیدی را جالب بدانید، این افراد آن را به کل اشتباه می‌شمارند. اگر شما سلیقه دوستی را ستایش کنید، آنها آن را بد یا مایه نگرانی قلمداد می‌کنند. افراد همیشه قاضی تقریبا مانند منفی گراها هستند. اگر قسمت اعظم وقت خود را با اینگونه افراد بگذرانید، طولی نمی‌کشد که شما هم یکی از آنها خواهید شد.

● خود رای‌ها
تخصص این عده کنترل دیگران به نفع خودشان است؛ و ممکن است چنان مهارتی هم داشته باشند که شما اصلا متوجه کنترل آنها نشوید تا زمانی که دیگر دیر شده است. این افراد نقطه ضعف‌های شما را پیدا می‌کنند و از این طریق به خواسته‌های خود می‌رسند. این افراد باورها و اعتماد به نفس شما را هدف قرار می‌دهند. این افراد راهی برای اجبار شما به انجام کاری پیدا می‌کنند که لزوما انجام نمی‌دهید و به این ترتیب شما احساس هویت، اولویت‌های شخصی و توانایی درک واقعیت مساله را ازدست می‌دهید و به ناگاه دنیا حول محور خواسته‌ها و اولویت‌های آنها قرار می‌گیرد.

● همیشه ناامیدها
اگر طرح جدید و بکری داشته باشید، همیشه ناامیدها به شما اطمینان می‌دهند که با شکست روبه رو خواهید شد؛ و زمانی که موفق می‌شوید، شما را دلتنگ و افسرده می‌کنند. اگر رویایی در سر داشته باشید، هشدار می‌دهند که دستیابی به آرزویتان غیرممکن است.

این افراد "آنچه هست" را باور دارند و نسبت به "آنچه خواهد شد" مشکوک و ناامید هستند. معاشرت با این افراد موجب می‌شود خودباوری و اعتماد به نفس خود را به راحتی از دست بدهید. در حالیکه پیشرفت و تغییر فقط نتیجه نوآوری و بدعت گذاری است، رویای ناممکن‌ها و تلاش برای دستیابی به دوردست‌ها.

● آنهایی که نمی‌توانند صممیمی‌ شوند
در کنار این افراد هیچگاه حس صمیمیت و راحتی نخواهید کرد؛ داستانی خنده دار تعریف می‌کنید اما آنها فقط لبخندی مودبانه تحویل می‌دهند. در پی بی توجهی آنها، شما غمگین و افسرده می‌شوید. یکی از مهیج ترین اتفاقاتی را که برایتان پیش آمده تعریف می‌کنید اما آنها فقط سرسری سر خود را تکان می‌دهند. روابط این دسته افراد مبتنی بر معیارهای سطحی و بی معنی است. زمانی که شما واقعا به یک دوست نیاز دارید، آنها نیستند. زمانی که نیازمند انتقادی سازنده هستید، از همانی که هستید تعریف می‌کنند و اگر حمایت بخواهید، شما را محکوم به شکست می‌دانند.

● حرمت شکن‌ها

این افراد در بدترین زمان و به بدترین شکل ممکن حرفی می‌زنند یا کاری انجام می‌دهند؛ در یک کلمه حرمت نگاه نمی‌دارند. شاید این فرد کسی باشد که به او اعتماد کرده بودید اما او از این اعتماد سوءاستفاده کرده و رازتان را برملا می‌کند. شاید یکی از نزدیکان تان باشد که در کارهایی که به او ارتباط ندارد دخالت می‌کند، یا شاید همکاری باشد که رفتاری تحقیرآمیز پیشه کرده است.

● آنهایی که همیشه متوقع هستند
هیچ وقت نمی‌توان این افراد را راضی و خوشحال نگه داشت. آنها قدر شما را نمی‌دانند و خواسته‌هایشان غیرواقعی و نامعمول است؛ همیشه دنبال مقصر جلوه دادن شما هستند و هرگز مسوولیت چیزی را خود قبول نمی‌کنند.




تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : atiyeh

 

وبلاگ نویس برای همکاری با ما

ati_bm68@yahoo.com



تاريخ : شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس,اس ام اس اردیبهشت91,, | | نویسنده : atiyeh

 

یک ساعت که آفتاب بتابد خاطره ی آن همه شبهای بارانی از یاد می رود...این است حکایت آدمها

من تا همیشه میتوانم تو را از میان تمام مردم دنیا تشخیص بدهم....بشرطی که چشمانت را نبندی

دلم از نبودنت پر است...آنقدر که اضافه اش از چشمانم بیرون میریزد

گهگاهی سفری کن به حوالی دلت شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد

حالا که به جای دل بستن یخ بسته ام....آهای!روی احساسم پا نذارید...لیز میخورید

هر وقت رفتین دکتر ازتون پرسید "اینجا درد میکنه؟"بهش دروغ بگبد.چون دقیقا همونجا رو فشار میده

نگی که ما گداییم/نگی که بی وفاییم/ما اهل هر جا هستیم/مخلص بعضیاییم

آدمها را بی آنکه به وجودشان نیازی باشد دوست داشته باشم....کاری که خدا با ما میکند

مشکل اینجاست که از هر کرمی انتظار پروانه شدن داریم

آن نازنین کجاست که یادم نمی کند؟/صد غم به سینه دارم وشادم نمی کند؟/یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست/امشب به یاد کیست که یادم نمی کند؟/

پاهایم را که درون آب میزنم ماهی ها جمع میشوند.شاید اینها هم فهمیده اند که عمری "طعمه ی روزگار "بودیم

 برای کوبیدن یک حقیقت خوب به آن حمله نکن!! بد ازش دفاع کن

دوست عزیز!!!!کلاس داشتنیه...گذاشتی نیست!!!!جهت اطلاع عرض کردم



تاريخ : جمعه 8 ارديبهشت 1391برچسب:عکس,, | | نویسنده : atiyeh

 

آپلود 

 

 مراقب تاثیری که روی جهان میگذارید باشید...

هیتلر و چارلی تقریبا همسن بودند..هیتلر فقط 4 روز از چارلی کوچکتر بود..

چارلی گفته:این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را به خنده بندازه و دیگری به گریه...اگر سرنوشت میخواست کاملا بر عکس میشد...

                                                                        تفاوت تنها یک کلاه بود...

(این متنی بود که زیر عکس نوشته بود ...چون سایز عکس را کم کردم خیلی واضح نبود....ببخشید دیگه)

 

 



تاريخ : پنج شنبه 7 ارديبهشت 1391برچسب:مطالب جالب, | | نویسنده : atiyeh

 

تحول در شعر عاشقانه ی فارسی:

حافظ:تنم از واسطه ی دوری دلبر بگداخت....جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

فروغ:ای شب از رویای تو رنگین شده....سینه از عطر توام سنگین شده

سهراب:دوست را زیر باران باید برد...عشق را زیر باران باید جست

بچه ژیگولای امروزی:دوست دارم کثافت...لعنت به اون قیافت

 

خوب همانطوری که مشاهده کردید شعر عاشقانه ما رو به پیشرقته و در سال های آینده ما به یکی از صاحبان سبک شعر نو عاشقانه میرسیم...

 



تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1391برچسب:اس ام اس, | | نویسنده : atiyeh

 

هوس...صد شرف دارد...به عشق دروغی...که ریاکارانه خیانت می کند.

یه چندتا اس ام اس خیلی قشنگ براتون گذاشتم...

بقیه اش  ادامه مطلب....

نظر هم یادتون نره

 

 



ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:عکس, | | نویسنده : atiyeh

 

آپلود

مارک آنتونی از جنیفر لوپز خواسته است زندگی مشترکشان را دوباره شروع کنند اما لوپز این پیشنهاد را رد کرده است و دلیل آن را عشق جدیدش به نامزد 25 ساله اش کاسپر عنوان کرده است و میگوید ترجیح میدهد به آینده فکر کند.اگرچه ماه هاست این دو جدا از هم زندگی میکنند اما مدارک طلاق رسمی آنها تازه آماده شده است.  مارک آنتونی  43 ساله بعد از آماده شدن مدارک  از جنیفر لوپز تقاضا کرده بود فرصتی دوباره برای زندگی مشترکشان قائل شود اماجنیفر 42 ساله اعلام کرده است:

در زندگی اش عشق جدیدی را آغاز کرده است و ترجیح میدهد به جای بازگشت به گذشته روی آینده تمرکز کند ،
 
هفته گذشته جنیفر بیست و پنجمین سالگرد تولد کاسپر اسمارت نامزد جدیدش را جشن گرفت که در طی آن این پسر خوش شانس یک ماشین آخرین سیستم از این خواننده معروف هدیه گرفت.
 

آنها بعد از 9 ماه جدایی به تازگی مدارک طلاق رسمی را امضا کرده اند و حاصل این ازدواج دوقلوهای 4 ساله آنها هستند که با جنیفر لوپز زندگی میکنند.

 



تاريخ : یک شنبه 3 ارديبهشت 1391برچسب:دلنوشته, | | نویسنده : atiyeh

 

از همان ابتدا دروغ گفتند

مگر نگفتند که "من" و "تو" "ما" میشویم؟

پس چرا حالا اینقدر "من"تنهاست؟

از کی "تو" اینقدر سنگدل شد؟!..

اصلا این "او" را که بازی داد؟!..

که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"!

می بینی؟

قصه ی عشقمان

فاتحه ی دستور زبان را خواند...

 



تاريخ : پنج شنبه 1 ارديبهشت 1391برچسب:, | | نویسنده : nushin

 

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:  «نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند»

تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند  تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.

تنها یکی از مردان دانا گفت : که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند، اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،  پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود.


 

شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد. آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند  ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.  حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.


 

آن که ثروت داشت، بیمار بود.


 

 آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.


 

خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند. آخرهای یک شب،  پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد


 

که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.


 

« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام. سیر و پر غذا خورده ام و می توانم دراز بکشم و بخوابم!  چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»


 

پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.



 

پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!.

 

 

لئو تولستوی


پیچک